غزل های اخلاقی
درد عشق از تندرستی خوشترست
ملک درویشی ز هستی خوشترست
عقل بهتر مینهد از کاینات
عارفان گویند مستی خوشترست
خود پرستی خییزد از دنیا و جاه
نیستی و حقپرستی خوشترست
چون گرانباران به سختی میروند
هم سبکباری و چستی خوشترست
سعدیا چون دولت و فرماندهی
مینماند، تنگدستی خوشترست
سعدی
****************
ما خنده را به مردم بی غم گذاشتیم
گل را به شوخ چشمی شبنم گذاشتیم
قانع به تلخ و شور شدیم از جهان خاک
چون کعبه دل به چشمه زمزم گذاشتیم
مردم به یادگار اثرها گذاشتند
ما دست رد به سینه ی عالم گذاشتیم
چیزی به روی هم ننهادیم در جهان
جز دست اختیار که بر هم گذاشتیم
دادند اگر عنان دو عالم به دست ما
از بیخودی ز دست همان دم گذاشتیم
الماس، بی نمک شده بود از موافقت
تدبیر زخم و داغ به مرهم گذاشتیم
بی حاصلی نگرکه حضور بهشت را
از بهر یک دو دانه چو آدم گذاشتیم
صائب! فضای چرخ، مقام نشاط نیست
بیهوده پا به حلقه ی ماتم گذاشتیم
صائب تبریزی
موضوعات مرتبط: * غزل های اخلاقی
برچسبها: غزل های اخلاقی مهدی وحیدی